ارسال شده در جمعه 2 / 12 / 1391برچسب:, - 5:0 بعد از ظهر
به اخر خط رسیده بودم باید بهش ثابت میکردم که دوسش دارم.
خیلی عصبانی بودم گفت اگه دوسم داری رگتو بزن.!!؟؟
گفتم مرگ و زندگی دست خداست.؟
گفت دیدی دوسم نداری .؟
خیلی بهم برخورد تیغ رو برداشتم و رگمو زدم .
وقتی تویی اغوش گرمش جون میدادم اروم زیرلب گفت اگه دوسم داشتی تنهام نمیگذاشتی.؟
(ف) ...
نظرات شما عزیزان: